بهراد کریمی
رویکردهای نوین حفظ میراث در سدهی بیستم
پایاننامهی کارشناسی ارشد، دانشگاه هنر اصفهان (دانشکدهی حفاظت و مرمت)، 1383
استاد راهنما: حمیدرضا بخشندهفرد
فیلسوف-مرمتگرانی که در رشتهی حفاظت و مرمت آثار و ابنیه کار میکنند سعی در پاسخ به پرسشهایی دارند که کودکانه ولی بسیار اساسی است. آنان چون کودکان همواره در پی توضیح اند و میخواهند چگونگی، چرایی و چیستی آنچه را که نا آشنا میبینند، بدانند. آنها میپرسند چرا فلان عقیده یا فلان نظر باید آنقدر رواج گستردهای داشته باشد و حقیقت قلمداد شود. آنها اندیشههای پذیرفتهشده و رایج را مورد پرسش قرار میدهند و جستجوی راهحلهای تازه را نه گاه به گاه، بلکه همواره پیشهی خود میسازند. در واقع از آن زمان که مرمتگران در برخورد با آثار ناگزیر به تصمیمگیری و انتخاب راه شدند، فلسفه نیز به این حیطه دخول یافت. تا پیش از قرن بیستم و حجم عظیم تغییر و تحولات این قرن، انسان با آثار زندگی میکرد، بسیاری از بناها و آثار به شکل موروثی در خانواده، قبیله و طایفه جابهجا میشدند و چون محتاج به تعمیر میشدند افراد خانواده یا صنعتگران به این کار مبادرت میکردند، بعضی از آثار نیز با عوضشدن تفکر، مذهب یا علاقهی مشترک آن دوره دور انداخته یا از بین برده میشدند و یا اگر بخت یارشان میشد با ریختن آب توبهای بر سرشان استحاله میشدند و باز به زندگی خود ادامه میدادند. اما از زمانی که به ارزش این آثار پی برده شده و نگاه به آنها عوض میشود، و آثار مواریث فرهنگی نام میگیرند، این سوالات که در واقع سوالهای اساسی مرمت است ذهن اندیشمندان این علم را به خود مشغول میدارد؛ چرا و چگونه باید از آثار هنری، فرهنگی، تاریخ و باستانی حفاظت و یا آنها را مرمت کرد؟ این رساله سعی دارد مسیر تفکر و مرمت در تاریخ را نشان داده و مبانی و اندیشههای تازهی حفظ و مرمت را روشن نماید. در مبحث رویکردهای نوین که بخش پایانی رساله میباشد به تاثیرات فلسفی، علمی و همکاریهای جهانی اشاره شده است. /(ویرایش چکیده: نشریهی دانش مرمت و میراث فرهنگی)