بدون شک متخصصین حوزهی حفاظت و مرمت آثار تاریخی و فرهنگی سالها با چگونگی استفاده از علوم مختلف در شناسایی و تحلیل فنی/ تکنیکی آثار تاریخی و فرهنگی سروکار داشته اند. نگاهی اجمالی به نوشتههای منتشر شده، پایاننامهها و یا طرحهای پژوهشی مرتبط با حفاظت و مرمت آثار تاریخی چگونگی ارتباط تنگاتنگ این رشته و باستانسنجی را به روشنی نشان میدهد و بیراه نگفته ایم اگر بررسیهای فنشناسانه و یا آسیبشناسانهی کارشناسان مرمت اشیاء (در تعامل با پیشرفت روزافزون علوم جدید) را عامل اصلی تحول و شکوفایی باستانسنجی در ایران بدانیم. بسیار هستند صاحب نظران حوزهی باستانسنجی که یا دانشآموختهی مرمت هستند و یا به واسطهی فعالیت (با تخصصهای مختلف) در زمینههای آموزشی و پژوهشی مرمت، وارد عرصهی باستانسنجی شده اند.
بدیهی است بهکارگیری روشهای علمی جدید و دستگاههای مختلف در شناخت ساختار مادی و یا شیوههای ساخت آثار تاریخی و هنری نتیجههای دقیقتر و قابل اعتمادتری بهدست میدهد. اما از آنجایی که ماهیت مادی و ساختاری هر اثر تنها یکی از عوامل تاثیرگذار بر روند تخریب آن است، توجه بیش از حد به بررسیهای فنشناسانه باعث بهچالش کشیدهشدنِ نگاه و ایدئولوژی دانشجویان و یا حتی مدرسان رشتهی مرمت اشیاء در این مورد شده بود. به عبارت دیگر، نیاز به شناخت ساختار مادی و مطالعهی تکنیک ساخت اثر از یک سو و عدم بهکارآمدن کامل آن در برخوردهای حفاظتی و مرمتی از سوی دیگر، گاهاً این امر را به رویهای از روی عادت و بدون هدف در حوزهی مرمت آثار تاریخی تبدیل نموده، و مجادلههایی در طرفداری و یا مخالفت با انجام آنها را بهدنبال داشته است.
در چنین بستری ایجاد رشتهای با نام باستانسنجی -در برگیرندهی گسترهای از علوم برای شناخت و طبقهبندی بازماندههای طبیعی و یا هنری- اهدافی ورای فنشناسی یک اثر (مانند طبقهبندی و یا منشاءیابی) برای اینگونه فعالیتها مشخص نموده و همچنین پایگاهی مناسب برای کارشناسان مرمت که علاقهمند به این حوزه نیز هستند، ایجاد نموده است. پایگاهی که به ذهنهای کنجکاوِ شناخت علمی آثار این امکان را میدهد تا آسوده از بهکارگیری نتیجهها در روند مداخلات حفاظتی و مرمتی، تنها به دلیل “تلاشی سیستماتیک برای درک بهتر گذشتگان“، ساختار مادی و روشهای ساخت آنها را بررسی نمایند. همچنین خروجی مطالعات باستانسنجی یاریگر باستانشناسان و مرمتگران آثار تاریخی در درک بیشتر فنشناسی آنها خواهد بود. از طرف دیگر، این امر شاید سبب افزایش توجه کارشناسان حوزهی مرمت در بهکارگیری پتانسیل روشهای نوین علمی برای آسیبشناسی بهتر آثار شده و بالطبع، بهبود چگونگی برخوردهای حفاظتی و مرمتی را به دنبال داشته باشد.
گام بعدی جهت تقویت رشتهی باستانسنجی در ایران با راهاندازی نشریهی باستانسنجی برداشته شده است. برنامهریزی هدفمند هیئت علمی، متولیان و حامیان این دوفصلنامه از انتشار سریع شمارهی اول و ایجاد سایت جامع برای نشریه به وضوح مشخص است که بدون شک، با آیندهنگری مسئولان این نشریه، شاهد نشر آن به دو زبان نیز خواهیم بود. امید دارم که این بستر ایجادشده، افزون بر انتشار نوشتههای مرتبط، بتواند مسیری باشد جهت تقویت همکاریهای موفق بین باستانشناسان، باستانسنجان و مرمتگران در راستای شناسایی، شناساندن و نگهداشت میراث فرهنگی کشورمان، چراکه تفسیر درست نتایج بهدست آمده از بررسیهای علمی در راستای اهداف باستانشناسانه، تاریخ هنری، مرمتی و … نیازمند همکاری متخصصین شاخههای مختلف است.