User banner image
User avatar
  • رضا وحیدزاده

دیدگاه ها

رضا وحیدزاده

سپاس از دوستان عزیزی که طی مدت اخیر با نظرات بسیار ارزشمندشان این صفحات را مورد لطف قرار دادند و به پربار تر شدن بحث بسیار کمک کردند!
با توجه به این مهم که در نظر داریم ادامه بحث را که به خاطر شروع سال جدید مدتی به تاخیر افتاد پی بگیریم و از باب این که مروری روی بحثهای گذشته داشته باشیم تا رشته کلام دوباره بدست بیاید، نکات ذیل را عرض می کنم:
دوست عزیزم جناب نعمتی و همین طور جناب رازانی بزرگوار بر دو جنبه قابل تفسیر بودن (کلی بودن) و الزام آور بودن متون بین المللی تاکید داشتند و بر همین اساس اولویت داشتن متون بین المللی را نسبت به متون ملی مورد تاکید قرار دادند. این مساله کاملا درستی است. به ویژه از این جهت درست است که به قول آقای رازانی بسیاری از مباحث مرمت عملا در میان جوامع مختلف جا افتاده یا در حال جا افتادن هستند. مثلا موضوعات برگشت پذیری یا حداقله مداخله اکنون به نوعی با عقل سلیم پذیرفته شده اند و شاید فقط بتوان به قول آقای نعمتی در برخی موارد نوع تفسیر از موضوع برگشت پذیری را متفاوت دانست و در این زمینه اندکی انعطاف پذیر بود.
با این همه فکر می کنم عقل سلیم به همان اندازه که در دوره های زمانی کوتاه پایدار می ماند در دوره های طولانی مدت می تواند کاملا از رای قبلی خود گردش کند و به سمت دیگری مایل شود که تبلیغات و آموزش در آن جهت تاکید داشته باشد. پذیرش بسیاری از آداب و رسومی که امروز در میان مردم منطبق بر منطق شناخته می شود در گذشته ممکن نبود. ممکن است تلقی از موضوع میراث فرهنگی هم بتواند به همین اندازه تغییر کند و آن زمانی است که پارادایم های حاکم بر این رشته از دانش به عنوان ملغمه ای از علوم تجربی و علوم انسانی و هنر به طور اساسی تغییر کنند. در آن حالت شاید بتوان به این امر هم بها داد که منشورهای بین المللی نتوانند به اندازه کافی انعطاف پذیر باشند که همه باورها و تفسیرها را به خود بپذیرند. اگرچه این امر ظاهرا در آینده نزدیک ممکن نیست لیکن می توان تصور کرد که نیاز به بازنگری و حتی بازنویسی در منشورهای بین المللی در فواصل زمانی که بارها اتفاق افتاده است، ناشی از همین تغییر تدریجی در دریافتهای انسانی چه در سطح ملی و چه در سطح بین المللی بوده است؟
نکته دوم در خصوص بحث دوست گرامیم آقای حمزوی است. ایشان به خوبی لزوم توجه به تجارب ملل را مورد بحث قرار داده اند و بر این نکته تاکید نموده اند که در هر نقطه از عالم بعضی تجارب یگانه حفاظتی در میان اقوام و ملل وجود دارند که نه تنها باید به عنوان بخشی از گنجینه بشری مستند شوند بلکه باید تداوم پیدا کنند حتی اگر در تضاد با منشورهای جهانی باشند.
در مورد این بحث چند نکته به نظرم می رسد. اول اینکه بعضی از این تجارب را می توان همچنان که آقای نعمتی فرموده اند تحت لوای قرائت خاصی از منشورهای جهانی پذیرفت و حمایت کرد. اما آیا تمام این موارد به خصوص موردی که مربوط به ژاپن بود را می توان مشمول چنین حمایتی قرار داد؟
از سویی می توان این بحث را مطرح کرد که قدمت این تجارب معمولا بیش از متون بین المللی است و لذا عطف به ماسبق کردن قوانین یا موفقت نامه ها مورد بحث قرار می گیرد و آیا برای این تعمیم نیاز به یک متمم و الحاقیه نخواهد بود که حقوق تجارب سنتی را به رسمیت بشناسد؟
در کنار این امر مایلم این پرسش را طرح کنم که آیا لزوما هر تجربه تاریخی باید مصون از نقد بماند؟ آیا نمی توان شکل تجربه حفاظت را برای یک اثر ملی و یا منطقه ای از یک زمان به بعد با دستور العملهای بین المللی منطبق کرد و شیوه سابق را صرفا مستند نمود و در عمل دیگر اجرا نکرد؟ مرجع این امر در کجا می تواند باشد؟ یک سند و یک کمیته ملی یا بین المللی؟ تصور می کنم شاید این مساله از جمله مواردی باشد که بتواند در اختیار انجمن های محلی قرار بگیرد و وارثان یک اثر خودشان تصمیم گیرنده باشند و نه حوزه های بین :.۷-لمللی. هرچند وقتی یک اثر برای ثبت جهانی پیشنهاد شود، موضوع فرق می کند و خودبخود چارچوبها و تعهدات جهانشمول احتمالی مترتب بر این ثبت همانگونه که آقای رازانی فرموده اند از پیش پذیرفته شده است.

رضا وحیدزاده

تصور می کنم رفته رفته به جاهای خوبی می رسیم. آقای اسلامی و آقای حمزوی کمابیش دو قطب متفاوت و البته نه کاملا مخالف در پرداختن به موضوع را مطرح کرده اند. و من از هر دوی ایشان تشکر می کنم چراکه با نظرات خویش بخشی از مسائلی را که جا مانده بود را پوشش می دهند. در مورد فرمایش جناب علاقمند باید عرض کنم که حق با ایشان است و دوستان نظرات خود در مورد منشور ملی را ابراز نموده بودند. البته فقط یک نفر به موضوع اشاره نکرد . به هر صورت انتخاب موضوع منشور ملی برای بحث با همان پرسش خبری نیز بی ارتباط نیست، اگرچه ما در اینجا کار خبری به معنی دقیق کلمه نمی کنیم و شاید فیس بوک سوشیانت برای مباحث روز و خبری مناسب تر باشد لیکن شاید مناسب باشد که در اینجا گزارش بدهم که در همین لحظه گروه های مختلفی در حال آماده سازی پیش نویسهای جدیدی برای منشور ملی به سفارش سازمان و چند اداره دولتی و غیردولتی دیگر هستند و لذا کار تئوریک ما در این بخش به هیچ روی بحث در مورد یک مساله ای که ضرورت و اولویت برای طرح ندارد محسوب نمی شود . با همه اینها کمبودهای مربوط به انتخاب این مبحث صرفا به گردن خود نویسنده است و به قصد پاسخ دادن به هیچ پرسشی جز پرسشهای بی جواب و به تعبیر درست شما متناقض و پیچیده خود وی انجام نشده است. با اینحال هرگز تصور نمی کنم و نمی کنیم که آنچه تقدیم کرده ایم مهمترین موضوع قابل بحث است و به همین سبب است که از مشارکت شما عزیزان در طرح بحث استقبال کرده و به عبارت دیگر محتاج حضور و مشارکت شما هستیم. امیدواریم در روزهای آینده بتوانیم محورهای جدیدی را باز کنیم که مجری و متولی آن خود شما عزیزان باشید. منتظریم.

رضا وحیدزاده

آقای اسلامی بزرگوار، ضمن سپاس از لطفی که به این نوشته داشتید و ضمن تایید :/.’رمایش جنابعالی عرض می کنم که دقیقا آنچه مورد نظر شما است یکی از طرق دیگر نگاه به موضوع است که در قسمت آینده به آنها اشاره می شود و شاید شکل ایده آل برای طرح موضوع منشور ملی همین شکلی باشد که شما می فرمایید. با این وجود هدف از طرح بحث این است که در کنار این تصور ایده آل چند شکل دیگر نگاه به مساله هم وجود دارد که از قضا همواره در دنیای واقعی مورد توجه هستند، یعنی هم همپوشانی محض و هم تضاد خصمانه و عمدی. بنابراین مناسب است که هر سه شکل و امکان نگاه به موضوع را مطرح کنیم تا بعد در ورود به بحث موضع خودمان را روشن تر کرده باشیم. به همین دلیل تداوم همراهی شما عزیزان را در بخشهای بعدی نیاز داریم تا بتوانیم به خصوص بعد از طرح مناظر مختلف بحث به گفتگوی جمعی بنشینیم. این مشارکتها هرگز به بیراههه نمی رود و از آنها همواره استقبال می کنیم. پیروز باشید.

رضا وحیدزاده

با تشکر از نظر شما. حتما همین طور خواهد بود. البته لازم بذکر است که با توجه به تقسیم کاری انجام شده آن بخش از مباحث پایش که به طور تخصصی به شناخت مواد و مصالح گوناگون و آسیبهای وارده به آنها مرتبط است حتما به تدریج توسط دوستان ارائه خواهد شد. در حوزه مبانی پایش و حفاظت پیشگیرانه نیز به امید خدا و به کمک یکدیگر در بخش مبانی گفتگو خواهیم داشت. پیروز باشید

رضا وحیدزاده

راستش من هم بیشتر منتظر پاسخها هستم. باور دارم که طرح پرسشهای جدید از ورای پاسخهای قدیمی و ارائه پاسخهای جدید به پرسشهای کهن دو جنبه مکمل در بحثهای نظری هستند و لذا می دانم که در این دو پرسش بنیادین در انتظار پاسخهای همواره شنیده شده ای که به سردرگمی می انجامند نیستید. از حضور و همراهی شما سپاسگزارم.

رضا وحیدزاده

آقای دکتر مرتضوی بزرگوار با سلام
با توجه به توضیح شما این سوال برای من پیش آمد که اصطلاحات دیگری غیز از lost wax هم در زبان انگلیسی رایج هست مثل molten wax یا اینکه عبارات ذکر شده ترجمه های مختلفی برای یک عبارت انگلیسی است؟

رضا وحیدزاده

با نظر رازانی عزیز در مورد طولانی شدن موافقم. کل بحث هم برای خوانندگانی که احتمالا در آینده به ما ملحق می شوند تعقیبش سخت می شود. به قول “مرگ یزدگرد” باید فکر آنان هم بود که از پی ما می آیند. مسلم جان تا اینجای مباحث بسیار مفید و جالب بود، به امید تداوم بحث.

رضا وحیدزاده

چه سوالها و بحثهای درست و خوبی مطرح کردید. به دیده منت اولین مباحث رو به همین دو مطلب اخیر که جناب صیادشهری و بزرگمهر مطرح فرمودند، اختصاص می دهیم. باز هم سپاس

رضا وحیدزاده

با سلام مجدد خدمت همه دوستان. جناب بزرگمهر در برابر این همه لطف شما چیزی برای گفتن ندارم جز این که هدف ما همین است که دوستان بزرگواری مثل شما به میانه و میدان بیایند و زمینه ای برای گفتگوی مشترک فراهم شود، یقین دارم و داریم که در آن صورت بزرگان پیشکسوت و راهبران دیروز و امروز ما نیز تنهایمان نخواهند گذاشت.
اما در مورد پرسش دوست دیگرم در خصوص کاربرد واژه ایتالیایی در متن فوق با علامت تعجب مشدد، منظور در لحظه نوشتن هیچ فرد خاصی نبود بلکه چنانکه در خود متن هم آمده یک جریان و یک تفکر است که به حق جایگاه مهمی در مرمت ایران و جهان دارد و با این همه مصون از نقد و بررسی نیست. هدف ما در این مقال شناخت بهتر همین جریانهای فکری و یافتن راههای بیشتر و بهتر برای اندیشیدن به مرمت و محیط پیرامونی آن است.

متنی که میخواهید برای جستجو وارد کرده و دکمه جستجو را فشار دهید. برای لغو دکمه ESC را فشار دهید.

بازگشت به بالا